جدول جو
جدول جو

معنی گاو شیرده - جستجوی لغت در جدول جو

گاو شیرده
(وِ دِهْ)
گاوی که بسیار شیر دهد. گاو دوشا. گاو ماده. رجوع به گاو و گاو ماده شود.
- گاو شیرده کسی بودن (مثل...). رجوع به گاو و گاو دوشا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شِ / شُ مَ / مُ دَ / دِ)
گام حساب شده. گام به احتیاط. در بیت ذیل از عرفی مراد بازی اسب است که در عین جلدی به احتیاط قدم گذارد بحکم سوار و آن را در عرف هند گهری گویند:
در گام شمرده خطنگاری
بر نقطۀ نوک نیش کژدم.
(آنندراج).
- گام شمرده نهادن، به احتیاطقدم گذاشتن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دی دَ / دِ)
نوعی از نان معروف. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
گیاهی است از تیره چتریان که علفی و پایاست. برگهایش شانه یی و گلهایش زرد رنگ و بصورت چتر مرکبند. دو یا سه گونه از گیاه شناخته شده که در اروپا و افریقا و آسیا میرویند. از گیاه مذکور ماده ای شیری رنگ ترشح میشود که در مجاورت هوا منجمد میگردد و بصورت صمغ در می آید و در طب عوام مصرف دارد و چون خوشبو میباشد در عطر سازی نیز مستعمل است جاوشیر جاشیر کماشیر حلیب البقر
فرهنگ لغت هوشیار